روزهای اولیه فهمیدن وجود نی نی
5 شنبه 9 شهریور 4 صبح
همون جوری که فکر می کردم بود. اخه 23 مرداد لک بینی داشتم ودیگه خبری از
چیزی نبود.
اولین بی بی چک رو استفاده کردم ساعت 2 شب بود و جواب بی بی چک مثبت
بود ، واسه اطمینان خاطر 2 مدل بی بی چک گرفته بود 2 ساعت بعد بی بی چک
دوم هم مثبت بود. وای باورم نمی شد من که قرصهامو خورده بودم یهو چی
شد؟؟؟
شوکه شدم بعد خوشحال شدم بعد ناراحت شدم اخه ما اصلا منتظر نی نی
نبودیم حالا چجوری باید به دانیال میگفتم؟ دلیل خستگی ها و حساسیت
شدیدم به بو این بود. خلاصه یه جوری به بابایی گفتم
شنبه 11 شهریور
امروز عمه نی نی فهمید عمه شده.عمه کلی هم خوشحال شد. خیلی
بیشتر از ما.
یکشنبه 2 مرداد
با عمه رفتیم دکتر برای اولین بار. من نه حالت تهوع داشتم تا الان نه چیزی
یه جورایی تا امروز باور نکرده بودم که هستی. دکتر گفت 9 هفته و 2 روزته و
کلی آزمایش و سونو نوشت واسم.
من و عمه اینقدر هول بودیم بعد دکتر بدو بدو رفتیم سونو و هم خودت و هم
صدای قلب قشنگت رو شنیدیم.
اندازه یه نخود بودی و یه چیزهایی دور و برت بود که دکتر می گفت اینا می شه
دست و پاهات.