یکی شدن نگار ودانیالیکی شدن نگار ودانیال، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره
♥ آدریــن کــوچـولو♥♥ آدریــن کــوچـولو♥، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

♥ مــامــان و آدریــن کــوچــولــو ♥

ادرین و پارک

 از اردیبهشت  هفته ای دو روز من و ادرین میریم بیرون و اکثرا سر ازپارک درمیاریم اینجوری علاوه بر اینکه ادرین کلی تخلیه انرژی کرده  کلی هم شیطونی میکنه  خلاصه اینکه حسابی خوش میگذرونیم       ...
20 تير 1395

تولد ادرین

باورم نمیشه اینقدر سریع 3 ساله شدی پسر خوشگل من  تنها چیزی که همیشه باقی می مونه مهربونیه ..... همیشه  مثل الان مهربون باش     وقتی ادرین تو جعبه کادو تولدش قائم میشه وقتی ادرین کتونی مامانشو می پوشه         ...
30 فروردين 1395

عید 1395

یه ساله دیگه هم گذشت با همه خوبی ها و بدیهاش و چقدر زود سالها میگذره و چقدر دیر می فهمیم که چه لحظه هایی رو از دست دادیم میگن سالی که با بارون تموم شه با عشق شروع میشه .. امیدوارم واسه همه سال خوبی  باشه  امسال بهار پر باری داریم پر از بارش   من که عاشق بارونم و اما بازگشت شکوه مندانه ادرین و مامانش به وبلاگ با یه عالمه عکس بقیه در ادامه مطلب   ادرین وقتی چایی میخوره   ...
10 فروردين 1395

من و ادرین و دومین تجربه رنگی رنگی

یکی از سرگرمیهای من و ادرین حموم و اب بازیه چند وقت پیش مامانم یه بسته رنگ انگشتی واسمون گرقت  و تایم حموم من و توییم و شش تا رنگ انگشتی که از اونجایی که خیلی وسواسی هستی حتما باید با قلمو رنگ بازی کنی  تا دستات رنگی میشد تند تند میشستی اخر سرم همه اثار هنریمون و میشستیم و حل شدنشونو تو آب نگاه می کردبم ...
10 دی 1394

اولین تجربه ابرنگ ادرین

چند وقت پیش با ادرین رفتم و واسش یه ابرنگ خریدم و دیروز  ابرنگ و افتتاح کردیم. اول نگاه نگاه کرد و بعد خیلی سریع قلمو رو  ازم گرفت و افتاد به جون ابرنگه، رفتم واسه خودم یه قلمو اضافی اوردم اونم ازم گرفت و حسابی با ابرنگ اش حال کرد. تجربه جالبی بود ...
5 مهر 1394

روز اشتی با طبیعت

چه زود سیزده روز از سال جدید هم گذشت تمام این دو هفته هم یا مهمون بودیم یا مهمون داشتیم  پنجم فروردین تولد بابایی بود که مثل پارسال با تولد شما یه جا می گیریم دهم هم تولد بابا بزرگ بود که امیدوارم همیشه تن اش سالم باشه و به مراد دلش برسه سیزدهم هم بابایی سر کار بود و فقط بعد از ظهر رفتیم بیرون که سیزده بدر شه به قول معروف                                      ...
18 فروردين 1394

سال نو

  چقدر زود یه سال دیگه هم گذشت به قول معروف این قافله عمر عجب می گذرد  امیدوارم امسال هم برای فسقلی ها و هم برای مامان و باباهاشون سال خوبی باشه، ما که این اخر سالی  حسابی سرمون شلوغ و پلوغ بود اصلا نفهمیدیم چجوری گذشت این یه ماه اخر سال   انگاری اخر سال فیلم و  گذاشتن رو دور تند، وقت نکردم وبلاگ اپ کنم ولی خوب واسه جبران اش تو سال جدید با کلی عکس برگشتم         ...
4 فروردين 1394