سالگرد عقد و اخرین دکتر
سلام نی نی گولو
چطور مطوری قل قلی من؟ بازم کلی خبر دارم
اول اینکه 14 فروردین سالگرد عقد من و بابایی بود
من و بابایی 14 فروردین 89 عقد کردیم و اون روز کلی خوشحال بودیم و بهمون خوش گذشت
چقدر زود گذشته
و دوم اینکه امروز وقت دکتر داشتیم اول فکر کردم شاید چون همه جا تعطیل شده دکترم
نیاد و به مطب که زنگ زدم کسی نبود ولی به گوشیش که زنگ زدم کفت
هستم عزیزم بیا و من و بابایی هم خوشحال که اخیش چه خوبه خیابونا چه خلوته
مسیری که همیشه 1 تا 2 ساعت تو راه بودیمو نیم ساعته رفتیم و
دکتر حسابی معاینه ات کرد و ازت راضی بود از منم راضی بود
می گفت دختر خوبی بودی نه درد خاصی داشتی نه تا الان ورم کردی
و خلاصه دختر خوبی بودی زیاد ادا نداشتی خودمم باورم نمی شد بارداری بتونه
اینقدر راحت و بی درد سر باشه فقط یه ذره کند شدم و سنگین
وگفت دیگه سرازیر شدی نه؟؟؟ و بعد گفت خوب مناسبت خاصی مد نظرته؟
تاریخ خاصی داری؟ گفتم دیگه اخرین مناسبت فردوردین امروز بود که گذشت
و نشست و واسم نوشت 24 فرودین خوبه؟ شنبه است
و از اونجایی که بیمارستانم بهمون دوره گفتیم نمیشه بذاری جمعه که بتونیم
صبح راحت برسیم بیمارستان؟ گفت چرا می تونم بذارم جمعه و قرار شد شما 23 فرودین
به دنیا بیای اگه خدا بخواد و مشکلی پیش نیاد
هم می ترسم هم خوشحالم و سعی می کنم به ترسم اجازه ندم بهم غلبه کنه
حالا من موندم و انتظارش نی نی گولو
زودی می یای تو بغل مامانی دیگه چیزی نمونده روی ماهت و ببینم عزیزکم