یکی شدن نگار ودانیالیکی شدن نگار ودانیال، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره
♥ آدریــن کــوچـولو♥♥ آدریــن کــوچـولو♥، تا این لحظه: 11 سال و 25 روز سن داره

♥ مــامــان و آدریــن کــوچــولــو ♥

شیطون کوچولو

1392/6/31 13:13
نویسنده : نــگاری
754 بازدید
اشتراک گذاری

سلام یکی یه دونه من. خوبی ؟ سرحالی؟

وروجک کوچولو تازگیها اصلا یه جا بند نیستی. خیلی خیلی شیطون شدی. صبح تا چشمات و

وا می کنی شروع می کنی به شیطنت. تا از خواب پا می شی شروع می کنی سر و صدا  

کردن و سریع می چرخی و می خوابی رو شکم. 

الهی من قربونت برم تو خواب هم عین عقربه های ساعت می چرخی. شب ها هم دیگه 

زود تر از 1 نمی خوابی تازه یه بار 3:5 شب خوابیدی. قربون اون خندهات برم که تا من و بابایی

رو می بینی می خندی شب ها هم واسه اینکه بی خیال خوابوندنت بشیم بلند بلند 

واسمون می خندی و دستهات و سمتمون دراز می کنی. مامان عاشقته. 

نمی دونی چقدر لذت بخش وقتی نیمه های شب چشمام و باز می کنم و می بینم دوتا لپ

قلمبه شده کنارم خوابیده. تازگیها وقتی تو زمین بازیت غلت می زنی به جای اینکه

خودت و بکشی جلو عقب عقب می ری. 

حالا از مرغ مینا بگم که با اومدن تو خیلی دپرس شده بود و کمتر حرف می زد. تازگیها

می خوای ببرمت سمت قفس اش کلی جیغ جیغ می کنی اونم شروع می کنه ادای

تو رو در آوردن. تازه موقع هایی که من می رم حموم تو و مینا دست به یکی می کنین

و هر دو شروع می کنین به غر زدن. طفلک بابایی سردرد می گیر از دستتون.

 

اینم عکسهای  آدرین موقع خواب ، تازه یادش می اقته با اسباب بازیهاش بازی نکرده

قبل خواب

قلب

قبل خواب

قلب

اینجا هم  تازه از خواب پا شدی و داشتی بازی می کردی که یهو تبلیغ جم شروع شد

تمام حواست رفت سمت تلویزیون

بازی

خجالت

اینجا هم یهو متوجه من شدی و شیطنتت شروع شد

 

ادرین

خجالت

ادرین

خجالت

ادرین

خجالت

ادرین

خجالت

ادرین

ماچ

ادرین 

 چقدر تو عکسها مظلوم افتادی پسری


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (33)

مامان ازاده
1 مهر 92 16:09
خاله نازتو بره-از عکساش معلومه که پسری شیطونه-تازه اول چل چلی خوندنشه-هی که میرن جلوتر شیرین تر میشن-دلم میخاد بیام گازش بگیرم مامانش




خوب بیا گازش بگیر
رضوان مامان رادین
1 مهر 92 16:09
ای جونم چقدر پسرمون عسل شده...ماشا....
اسماء♥مامانه فسقل♥
1 مهر 92 17:28
جووووووووووووونم کپل خان
مــآمــآنــے
2 مهر 92 11:42
ای جونم اون عکسه که چشماشو بسته رو خیلی دوست دارم از طرف من ببوسش
مــآمــآنــے
2 مهر 92 14:05
اوووووووووووف مادر شدن عالیه اره خب منم از این به بعد هفته ای دو بار می برمش
مــآمــآنــے
2 مهر 92 14:06
واااای من خودم ددری ام قبل از بارداریم همش بیرون بودم و خرید تو بارداریم نسبتا کمتر می رفتم چون چیزی نمی تونستم زیاد بخرم الانم که هر روز بیرونم بچم هم مثل خودم ددریه
مــآمــآنــے
2 مهر 92 16:07
من همیشه شبا بد نمی خوابه یه بار ساعت 12 خوابید 6 بیدار شد شیر خورد و دوباره خوابید اون شب دیگه تکرار نشد بعضی شبا اذیت میکنه که میخواد همش منبع تغذیه تو دهنش باشه....
مــآمــآنــے
2 مهر 92 16:08
بچم خدارو شکر اذیت نمی کنه وقتی میریم بیرون من و باباش هم که تو خونه بند نمیشیم .... نتیجه میشه اینی که می بینی و همش بیرونیم
مــآمــآنــے
2 مهر 92 16:10
40 روز؟ تو خونه نشستی؟ دلت نپوسید؟ من 3 روز بیمارستان بودم رنگ خیابون و ندیدم داشتم دیوونه میشدم با اینکه سزارین بودم ولی فکر کنم هفت روزم بود که رفتم بیرون برای خرید یه همچین مامان ددریی هستم من
مائده(ني ني بوس)
2 مهر 92 23:38
واي چه تو نازيماماني بذار شروع كنه به راه افتادن اونوقت معني يه جا بند نميشه رو ميفهمي
مامان ایلیا
3 مهر 92 0:12
ای جوووون دلم الاهی قربونت برم عسل خاله. چه آقا پسر نازی،چه عکسای نازی هزاااااااااار ماشالله مامانش براش اسپند دود کن
شیدا
3 مهر 92 9:49
خوب بی خوابتون کرده هاا عسل منه مث شیطونکا نگاه میکنه
مامان اهورا
3 مهر 92 9:52
وای جونم!!!!!!!!!!!!1چقدر عکساش قشنگ افتادن!!!
مامان حلما
3 مهر 92 17:46
ای جانم پسر تو همش سه روز از حلما بزرگتره .حلمای منم همینه تازه موقعی که پلکای ما داره از شدت بیخوابی به هم میچسبه میخواد باهاش بازی کنیم و تا 1 و 2 بیدار میمونه. راستی مامانی شما غذای کمکی رو شروع نکردی؟
مامانی آرتین
3 مهر 92 18:31
وای خدا جونچقدر آدرین بزرگو ناز شدهماشاا...نگار جوناسپند یادتنده براش دودکنی
مامان حلما
4 مهر 92 9:57
سلام خاله مهربون من چند روزه غذای کمکی حلماجون رو طبق نظر پزشک شروع کردم .اول هم بهش حریره بادوم میدم خیلی هم راضی هستم پسر گلتو ببوسش خاله جون.
مامان حلما
4 مهر 92 10:44
خاله جون میدونی چرا من غذای کمکیو شروع کردم چون حلما چند روزی بود خیلی گشنش میشد و دفعات بیدار شدنش در طول شب زیاد شده بود برا همین طبق نظر پزشک غذا رو شروع کردم و الآنم تصمیم دارم تا پایان 6 ماهگی فقط حریره بادوم بهش بدم.
مامان حلما
4 مهر 92 10:45
با اجازه شما رو لینک کردم شما هم اگه دوست داشتی ما رو لینک کن به جمع دوستان حلما جون خوش اومدین
مامان اهورا
6 مهر 92 13:36
آ د ر ی ن ن ی ر د آ
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
8 مهر 92 8:17
عزیزم الان اوج شیرینیته ها. مامانی لذتش رو ببر که وقتی بزرگ شه خیلی دلت برای این روزا تنگ میشه
لیلا جواهری
8 مهر 92 16:51
واییییییی الهی قربونت برم با اون شلوغیهات. نگاری اگه بدونی این روزها با تمام سختیها و شب بیداریهاش چقدر زود میگذره و کلی دلت تنگ میشه. من د. بار تجربش کردم اما الان که آرین داره 2 ساله میشه. انگار به چشم به هم زدنی گذشته. دلم از الان تنگه نی نی بودنشونه. حسابی لذت ببر
دو دانشجو شایدم 4 تا!
8 مهر 92 17:41
سلام عزیزم. به به چه اقا پسر بزرگ شده. خدا حفظش کنه.خوش باشید
مامانی آرتین
9 مهر 92 1:38
قربون چشای نازو درشتت عسل خاله
مامان امیر محمد(وروجک مامانی)
9 مهر 92 11:28
سلام مامان مهربون میشه بیای وبم نظرتو بهم بگی .... خیلی برام مهمه
مامان آرین
9 مهر 92 16:37
وایییییییییییییی خدا جون قربونت برم روزبروز جیگر تر میشی تو شاهزاده آدرین.نگاری حسابی بچلونش.چقدر ماشالله ناز شده اسفند حسابی هم براش بریز.خوب شد اومدم عکسای آدرین رو دیدم از بیحالی درومدم.آرین من مدتیه سرماخورده بدجور.خیلی دپرسم.براش دعا کن خاله جون زودی خوب شه میدونی که چقدر من حساسم دارم دق میکنم.
مامان بهداد
9 مهر 92 16:43
ای جانم. هزار ماشاا... بزرگ شده و قیافه گرفته. اما نمیدونم که شبیه کدومتونه. در پناه خدا باشه. راستی این بچه که شیطونی نکرده !!!شیطونیهاش مونده. الان شیرینه شیرین. حالا مونده که بگی شیطونه. ای جانم تو عکس که خیلی مظلومه . خودت هم همینو گفتی. امیدوارم که همیشه سلامت باشه و سرحال.
هیراد و عمه لیلاش
10 مهر 92 14:52
عزیز دلم سلام ، یه بار دیگه برات کامنت گذاشتم فکر کنم نرسیده ، فلج اطفال ادرین جونو زدی؟
آذین
11 مهر 92 12:17
بـیـهـو د ه و ر ق مـی خـو ر نـد تـقـو یـم هـا ی ِ جـهـا ن ر و ز هـا ی ِ مـن هـمـه یـک ر و ز نـد شـنـبـه هـا یـی کـه فـقـط پـیـشـو نـد شـا ن عـو ض مـی شـو د . . .
کاکل زری یا ناز پریییی
12 مهر 92 21:01
ای الهی خاله فدات بشهههههههههههه با اون دست بند و گردنی خوشکلتتتتتتتتتتتتتت ماشااللهههههههه مامانی خوب بهت میرسه هاااااااااااا جیگررررررررررررررررررررررررررررررررر
اسماء♥مامانه فسقل♥
13 مهر 92 12:35
سلام عزیزم آدرس جدیدم اینه http://ninivama.niniweblog.com/ بی زحمت توی لینک آدرس قبلی رو درست کن ممنونم
مهسا مامان صدرا جونی
13 مهر 92 19:06
قربون چشمای خواب آلودت بشم من. نگار جون این وروجک که شیطنت از چشماش میباره.هزاااااااار ماشالله
مامان آرین
14 مهر 92 1:46
سلام خاله جون من خوب شدما مامانی حسابی خوشحالهههههههههههه
مامی مینا
15 مهر 92 19:17
ای جونم گردنبندشو دستبندشو عکس 6 خیلی جیگر افتاده