شیطون کوچولو
سلام یکی یه دونه من. خوبی ؟ سرحالی؟
وروجک کوچولو تازگیها اصلا یه جا بند نیستی. خیلی خیلی شیطون شدی. صبح تا چشمات و
وا می کنی شروع می کنی به شیطنت. تا از خواب پا می شی شروع می کنی سر و صدا
کردن و سریع می چرخی و می خوابی رو شکم.
الهی من قربونت برم تو خواب هم عین عقربه های ساعت می چرخی. شب ها هم دیگه
زود تر از 1 نمی خوابی تازه یه بار 3:5 شب خوابیدی. قربون اون خندهات برم که تا من و بابایی
رو می بینی می خندی شب ها هم واسه اینکه بی خیال خوابوندنت بشیم بلند بلند
واسمون می خندی و دستهات و سمتمون دراز می کنی. مامان عاشقته.
نمی دونی چقدر لذت بخش وقتی نیمه های شب چشمام و باز می کنم و می بینم دوتا لپ
قلمبه شده کنارم خوابیده. تازگیها وقتی تو زمین بازیت غلت می زنی به جای اینکه
خودت و بکشی جلو عقب عقب می ری.
حالا از مرغ مینا بگم که با اومدن تو خیلی دپرس شده بود و کمتر حرف می زد. تازگیها
می خوای ببرمت سمت قفس اش کلی جیغ جیغ می کنی اونم شروع می کنه ادای
تو رو در آوردن. تازه موقع هایی که من می رم حموم تو و مینا دست به یکی می کنین
و هر دو شروع می کنین به غر زدن. طفلک بابایی سردرد می گیر از دستتون.
اینم عکسهای آدرین موقع خواب ، تازه یادش می اقته با اسباب بازیهاش بازی نکرده
اینجا هم تازه از خواب پا شدی و داشتی بازی می کردی که یهو تبلیغ جم شروع شد
تمام حواست رفت سمت تلویزیون
اینجا هم یهو متوجه من شدی و شیطنتت شروع شد
چقدر تو عکسها مظلوم افتادی پسری