دست های خوشمزه ادرین
سلام یکی یه دونه من
تازگی ها اون دستهای کوچولوی خوشگلتو خیلی می خوری یه ملچ مولوچی هم راه
میندازیکه نگو همه دلشون ضعف می ره. یه فیلمم ازت گرفتم بزرگتر که شدی ببینی چه
دلبری هایی می کنی. اولا فقط تو بغل خودم این کا رو می کردی الان تو بغل مامان بزرگ هات
هم می کنی اونا که طفلکی ها ضعف می کنن واسه سر و صدا هایی که در می یاری.
وروجکی دیگه بلدی چی کار کنی. آدرین مامان می خوام یه اعترافی کنم دلم نمی خواد
ایین روزها زود بگذره راستش از الان داره دلم تنگ می شه
یکی از سرگرمی های من اینه که هر چند روز یه بار با دقت به بند های تنت نگاه کنم
ببینم تغییریکرده یا نه. با هر بند جدید کلی قربون صدقه ات می رم
بابام اسمت و گذاشته لپ لپ. تازگی ها تا بغلت می کنه میگه لپ لپ تو هم از اون لبخند
قشنگها تحویلش می دی. شیوا ، زن دایی کوچولوم هم بالاخره عکس های شما رو دید.
تازگی ها خیلی خیلی به اطرافت توجه می کنی عزیزم. دنبال من و بابا می گردی تو خونه
به صدای جغجغه هات توجه می کنی و از بینشون یه جغجغه محبوب انتخاب کردی و صداشو
از بقیه بیشتر دوست داری. وقتی واست شعر می خونم یا باهات حرف می زنم
تو هم دهنت و باز و بسته می کنی و از خودت صدا در می یاری .