نبودیم دیگه
سلام نی نی
این چند روز محرم بود و تعطیلات و اینا ما هم که تعطیلات ندیده اصلا نمب تونیم خودمون و کنترل کنیم یا مسافرتیم یا مهمون بازی واسه همین وقت نکردم بیام اینجا. هر چند که به خاطر کارای بابایی مسافرت نشد بریم ولی خوب یه ذره مهمون بازی کردیم.
1 اذر رفته بودیم دکتر. خانوم دکتر کلی دعوام کرد که تو چرا هنوز کفش پاشنه دار می پوشی؟؟؟ تو چرا هنوز شلوار لی پاته؟؟؟ حالا خوبه ایندفعه کمر بند نبسته بودم وگرنه ایندفعه پوستمو می کند. خوب چی کار کنم هنوز شلوارام اندازمه یه ذره تنگ شده ولی هنوز اندازه است بعداشم من با کفش پاشنه دار راحتم خوب.
سعی می کنم نپوشم دیگه یا کمتر بپوشم ولی قول نمی دم. رفتم 2 تا سارافون خریدم یکیشو خیلی دوست دارم چون بابایی واسم انتخاب کرده. حسابی تو فکر اطاقتم کلی ایده دارم بعد فکر میکنم اونقدر ها جا نداره اطاقت که من اینقدر دارم نقشه می کشم.
راستی نی نی فسقلی تازگیها یه حرکات خیلی ارومی داری که من اسمشو نمی زارم حرکت بابا تنبل خان زود باش دیگه یه تکونی بخور. زودی بزرگ شو دیگه.
راستی دکتر واسم آزمایش قند هم نوشته واسه اخرهای آذر برم ببینم چطوریه.