این روزهایی که گذشت.....
سلام عسل من
دیگه حسابی شیطون شدی چند وقتیه چیزی رو می خوای دست ادم می گیری و
می کشی.
این چند وقته یه عروسی رفتیم که اولین عروسی بود که شما توش شرکت داشتی
کلی هم خوش گذشت و شما تو طول عروسی یا بغل من بودی یا بغل دایی و بابا بزرگت
اصلا زمین نموندی که نتیجه اش با کفشی که پام بود این شد که پام ورم کرد و
شست پام بی تهایت درد می کرد و ناخونم شکست که
خدا رو شکر الان خیلی بهترم.
هوا گرم شده اساسی و یکی از تفریحات تو حموم و اب بازیه اینم عکس اش
یکی از جاهایی که محل عبور و مرور ماشین های آدرینه
اینم وقتی پسری تل مامان و می زنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی